مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)



 http://s8.picofile.com/file/8356369042/%D9%81%DB%8C%D8%B6_%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C.jpeg  دکتر حسین فیض الهی وحید


نظری گذرا بر دوکتاب :



" غلام حیدر داستانی " و " حیدر بیگ ، پهلوان نامی اصفهان و ماه سمنبر"



کتاب " غلام حیدر داستانی " که اخیرا از طرف نویسنده و شاعر مشهور علیرضا ذیحق از قول نوازندگان آذربایجانی جمع آوری و توسط وی به زبان ترکی باز نویسی شده است در ادبیات فولکلوریک معاصر آذربایجان کاری بس ارج دار و ارزشمند است . ولی از آنجایی که موضوع این داستان زیبا و دلنشین که تعلق به عصر صفوی دارد قبلا از طرف شاعری گمنام به به زبان فارسی به نظم در آمده است این احتمال قوت می گیرد که این قصه ی شیرین جزو میراث فرهنگی مشترک فارس زبانان و ترک زبانان بوده و از این بابت هم در خور توجه کافی نیز هست .




[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

 http://s8.picofile.com/file/8350223284/index%D9%81.jpeg  علیرضا ذیحق



بازخوانی داستان قاچاق نبی

 

 « نبی » دهقان زاده ای فقیر و گمنام بود که به نزد اغنیاء و مالکین به چوپانی می پرداخت . روزی جرقه ی خشم پدرش « علی کیشی»، به ستمی ناروا و بیگاری در زمین ارباب چنان شعله ور می گردد که در اعتراضش به ظلم و نابرابری، غضب خان چنان اوج می گیرد که تن نیمه جان او را نقش زمین می کند و اینجاست که نبی با خشونت به اعتراض بر می خیزد و از واهمه ی انتقامی سخت ، زادگاهش را به اجبار ترک می کند .


 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

 http://s3.picofile.com/file/8215350326/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B0%DB%8C%D8%AD%D9%82.jpg  علیرضا ذیحق


مکتوبات

 

رؤیا بین


تالاری که به مسجدی می مانَد و همه کفش خود را هنگام ورود در می آورند . همه به دیدار مرد لمپنی می آیند که مال و منالی دارد و من اور را از کودکی می شناختم و دوسال پیش مرده بود . او در اعلانی بیان کرده که کسی یارای زور آزمایی با او ندارد و اگر کسی حریف اوست به مصاف اش بیاید . من هم راه ام به آنجا افتاده بود . کنارش نشسته بودم .



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

http://s8.picofile.com/file/8345520850/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF.jpeg  علیرضا ذیحق


کتابها و یادداشت ها


درخت انجیر معابد

احمد محمود

چاپ ششم 1385

انتشارات معین تهران

 

رمان " درخت  انجیر معابد " از احمد محمود ، با توجه به ابعاد ژرف ضمیر ناخود آگاه در خلق این اثر و مفاهیم سمبولیک اش ، چنان سحر آمیز و کوبنده تمام می شود که خواننده را شدیداً غافلگیر می کند . برای یک اثر خلاقه ی رئالیستی ، این پایان شگرف ، جز جادوی قلم در ورود به ممنوعه های اجتماعی روزگار ، جز جادوی قلم چیزی نمی تواند باشد .




[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

  http://s3.picofile.com/file/8215350326/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B0%DB%8C%D8%AD%D9%82.jpg علیرضا ذیحق


مکتوبات


ژرف اندیشی و ماندگاری


دوستی که دوست دارد قصه هایش را اول از همه من بخوانم ، داستان کوتاهی با نام " پیامبر" نوشته بود که در آن کودکی با نام اسحاق ، بر اثر تصادف، پدرش و یک پایش را از دست داده بود . مادرش بیوه ای به نام " اِما " بود که فرزندش در مقابل ابهامات مرگ ، مرتب از او سؤالاتی می کرد تا که روزی راه اش به معبدی افتاد و با راهبی بنام " ایلیا " آشنا شد و توانست از طریق او به سؤالهایی که در مورد مرگ و هستی و بهشت تو ذهن اش می جوشید ، پاسخ هایی با توجیهات مذهبی بیابد و تلاطم درون اش خاموش شود .


 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

http://s9.picofile.com/file/8301435042/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1_qh.jpg  علیرضا ذیحق



سئرچه یه دؤنموش بولبول


حکایه


بیر پارا آداملاری تانیماق چوخ چتین دیر . زامان گئچمه زسه ، کیمسه نین ایچ اوزو، و نه جور آدام اولدوغو بیلینمه ز . گنج لیک دوستلوق لاریندان توت تا گئت هر او آدام کی اونو بت کیمی سیتاییش ائدیرسن . بیری کی زامان اونون نه قدر آنلاییش لی و مهربان قلبلی اولدوغونو گؤستر میش دی بیر گون منه دئدی : " بیری اؤلمه یینجه و یا ، یاشلانمایینجا اونون حاققیندا کسین قضاوت ائتمه . آدام لار تئز عوض اولورلار .




[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

 نتیجه تصویری برای منصوره اشرافی  علیرضا ذیحق



 گفت و شنودی با منصوره اشرافی


 شاعر ، نویسنده و نقاش

 

 

منصوره اشرافی هنرمندی متعهد است که هم شعر می نویسد و هم نقاشی می کند . در هردو زمینه تلاشی فراگیر دارد و اما نقد ها و یادداشتهای ادبی او ، با بینش ژرفی که وی از تاریخ نقد و نظریه های ادبی دارد و شناخت اش از ادبیات معاصر ، بخشی دیگر از خلاقیت وی را نیز بازتاب می دهد . در " مجموعه شعر " این تاج خار" و دیگر اشعاری که از وی در مطبوعات و سایت های مجازی منعکس شده ، وی را شاعری می بینیم که نبض خیابان در شعرش می تپد و انسان و شأن زمینی اش ، تقدسی چون صورت مثالی آدمی- که آدمیت اش هست- دارد . شعرهایش لبریزاز تصویر و استعاره  ، به سادگی گرایش دارند و عین عریان کردن روح آدمی  ، باز بانی نمادین وخاص ، در استتارآن نیز می کوشد .

 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

http://s9.picofile.com/file/8358262926/%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C.jpeg  خسرو گلسرخی  ترجومه : علیرضا ذیحق


یارا اوچون بیر شعر


بو قانلا بله نمیش

هئچ بیر چاغ

آغری و اَلَم دن

 سؤز آچماییب .

آلاولار ایچره یاشاییر

و فورخو

اوندان قورخورو .


 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

http://s9.picofile.com/file/8359241426/%DA%AF%D9%84%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpeg شهریار گلوانی


یادداشتی که در روزمعلم  ، استاد " شهریار گلوانی " در گروه تلگرامی شان به من هدیه کرده اند :


برای علیرضا ذیحق


در تقویم پر از تعطیلی خودمان تا دلتان بخواهد " مناسبت " داریم ، معنی و ارزش بسیاری شان را نمی فهمم. بعضی شان هم بی معنا نیستند ، اما بعضی دیگرشان را نمی شود نادیده گرفت . بعضی وقتها آدم ها فراموش می کنند بخش قابل توجهی از آسایش شان را مدیون چه کسانی هستند ، مثل کارگران . فراموش می کنند این چند خطی که می نویسند ،این سیاه مشق ها مدیون کدام انسانهای زلال هستند .

سالهای تیره ی بعد از آزادی بود . سالهایی که سلامت را پاسخ نمی دادند و سرها در گریبان بود .

می گویند بعضی وقتها عدو سبب خیر می شود ، اما در مورد من این مثل صادق نیست کاملا بر عکس ،عزیز نازنین - علیرضا جان - سبب خیر شد . خدا خیرش بدهد .

حالا بعضی وقتها که " آغ چایلی " را می بینم گل از گلم می شکفدامروز ندیدمش اما از همین جا حضورشان عرض ارادت  می کنم و روزشان را تبریک می گویم  و دوست دارم بداند که می دانم چقدر برای اینکه بتوانم همین چهار خط را بنویسم زحمت کشیده .

روز معلم مبارکباد

98/2/12


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

از همه کس و همه جا مرجع مقالات رسمي صنايع روشنايي ، لوستر و آباژور iranperfumes دستگاه تصفیه آب خانگی سی سی کا پلاس در شیراز بُرهه‌ی هیژدهم زندگی Brian Francisco آکوستیک دیوار مشترک شرکت عکاسی و فیلم سازی آکادمی اسکیت پرشین قم